بسم الله الرحمن الرحیم
(یاداشت 1381.10.18 روز چهار شنبه ساعت 11.40)
همواره میخواستم در شکوه باران زلالیت ان را لمس کنم اما دریغا که باران در کویر این
نگاهم هیچ وقت نبارید برایم تمام لحظه هایم تابستان خشک و گرمی بوده و هیچگاه قطره ابی
را ندیدم که از سقف اسمان بچکد ای کاش اسمانیها ما زمینیها را می فهمیدند هر چند می دانم
پادشاه اسمانها میداند چه وقت و چگونه به ما زمینیها ترحم کند ؟
من نیز مانند دیگران به انتظار می نشینم شاید پادشاه خوبیها به نسل خاکیان رحمی نماید ومن
نیز دلم شامل اندکی از انهمه صفای پروردگارم گردد شاید این انتظار سالها به درازا
بیانجامد اما میدانم میاید
و
دست مهربانش را بر سرم نوازش می دهد
می دانم می اید و امدنش را به نظاره می نشینم ولی گوئیا امده بود
چون دلم را شکسته دیدم///////.
متن از فرشید
سلام دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری منو با این عنوان لینک کن
تعمیر کار حرفه ای ویندوز و کامپیوتر خود شوید
بعد خبرشو به من بده تا من لینک کنم
با تشکر مدیریت وبلاگ
اینترنت پر سرعت میخوای ؟
در تهران زندگی میکنی ؟
اینترنت ارزون و هوشمند هم میخوای ؟
بدون احتیاج به شناسه و رمز عبور
پس بیا به سایت
سلام
جومونگ رو دیدی؟